دو اتفاق ، دو فکر ، دو رفتار / تصور کنید روزی به کلاس میرید و استاد برگه امتحانیتون رو میده و شما نمره 13 گرفتید
تو راه برگشت به خونه میبینید که ماشینتون رو تو جای بدی گذاشتید و جریمه شدید
واقعاا نا امید میشید، به بهترین دوستتون زنگ میزنید تا تجربه امروز رو براش بگید
و اونم به نوعی بی اعتنایی میکنه…
در این موقعیت، چه فکری می کنید، چه احساسی دارید و چه کاری رو انجام می دید؟
احساس سرخوردگی می کردم، فرد کاملا بازنده هستم، آدم ابلهی هستم، بی ارزشم
به درد نخور هستم، به عبارت دیگه اونچه که اتفاق افتاده رو به عنوان معیار مستقیم
شایستگی و ارزش خود میبینه و همینظور درباره زندگی فکر میکنه ، زندگیم رقت انگیزه
هیچکس منو دوست نداره ، جهان علیه منه، همه در تلاش برای نابودی منن، زندگی اصلا خوب نیست…
آیا موضوع مرگ و نابودی بود؟ یا فقط نمره، برگه جریمه و تماس تلفتی بد؟
و برخوردش با این اتفاقات میشه هیچ کاری نمیکنم، تو رخنخواب میمونم ،اگه فرصتی پیدا بشه
سر کسی داد میزنم، میرم داخل کمد میشینم ، گریه می کنم ، چیزی رو میشکنم.
زمانی که این داستان رو نوشتیم نمره قبولی رو کم انتخاب کردیم ، نه نمره مردودی
و برگه جریمه پارکینگ بود و نه حمل با جرثقیل
و نوعی بی اعتنایی بود نه نادیده گرفتن آشکار و همیشگی
در کل هیچ چیز غیر قابل برگشت با فاجعه باری رخ نداده بود، با این حال طرز فکر ثابت
احساس شکست و عجز مطلق ایجاد کرده بود.
حالا فرد دیگه ای رو تصور کنید که با طرز فکر درست و برخورد مناسب میگه:
باید در کلاس سخت تر تلاش کنم
زمانی که میخوام ماشینم رو پارک کنم باید مراقب باشم
و اگه دوستم روز بدی داشت توجه کنم
برای آزمون بعدی تلاش کنم، جریمه رو پرداخت کنم، با دوستم صحبت کنم و اون رو درک کنم.
اتفاقات ثابت هستند، مهم نحوه تفکر، برخورد و تلاش ما برای روبرو شدن با این اتفاقات هستش
کلیپ دو اتفاق ، دو فکر ، دو رفتار / کاری از رسانه روان شناسی ایگو – ( مصطفی شیرخدایی– قاسم کیا)